نه. اتفاق خاصی در این داستان نمیافتد.
البته اگر منظورتان از اتفاق خاص، آن گره های هیجانآمیز و شگفتیخیز و هراسانگیزی باشد
که در درامهای کلاسیک یا فیلمنامههای اکشن یا سریالهای رایج عاطفی چندصدقسمتی باشد.
حتی نمیتوانید با تکیه بر اشارههایی که در جاهای مختلف کتاب، به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شده،
این رمان خانم زویا پیرزاد را یک رمان اجتماعی یا سیاسی بدانید.
اگر چه در برخی تحلیلها، به قدرت نویسنده در به تصویر کشیدن
آیینهای دین مسیحیت اشاره شده، اما به نظر میرسد که اگر یک منتقد،
داستان را به صورت کامل و بدون پیشداوری یا سوگیریهای ذهنی بخواند
این اشارههای کتاب را هم چندان پررنگ و جدی نخواهد یافت.
داستان چراغها را من خاموش میکنم در شهر آبادان روی میدهد.
برای یک زن ارمنی به نام کلاریس.
در یک خانوادهی ارمنی.
که در کنار تعدادی خانوادهی ارمنی دیگر،
در محل بواردهی آبادان زندگی میکنند.