اجتماع خواب‌ زده
3 سال پیش

در جامعه‌ای زندگی میکنیم که فاحشه‌ هایش تا پاسی از شب بیدار هستند و بانک‌ های ربوی‌اش از صبح علی الطلوع باز می‌شوند! در بازار آن به دروغ جنس می‌فروشند و برکت از خدا طلب می‌کنند! سرمایه‌دارانش حق می‌خورند، مذهبی‌هایش فحش! خمس نمیدهند و از جامعه‌ی فقیر گلایه می‌کنند! پس روا نیست آنان که روی پرچمشان غیرت دارند، آنان که خود را حزب‌اللهی‌ها و انقلابی‌‌ می‌دانند بیکار بنشینند! و یا توهمِ کار داشته باشند! که هرکس به قدر توانِ خویش تکلیف دارد و توان آدمی آن است که تا جایی بالا برود که پر جبرئیل امین بسوزد و جز بشر به آن مقام نرسد! زیاد از من میپرسند در این میدان چه کنیم؟ برای کشور و انقلاب، برای اسلام چه کنیم؟ و زیاد جواب داده‌ام که من شما را نمیشناسم! خبر از توانایی‌ و استعدادتان ندارم! نمیتوانم به همه یک نسخه بدهم! من نمیدانم شما چه کار باید بکنید! اما میدانم چه کاری نباید بکنید! وقتتان را نباید هدر بدهید! باید بر اساس نیازتان زیاد کتاب بخوانید! و با پشتوانه علمی کار کنید و به تاثیرگذاریِ کم قانع نباشید! برای احدی فیلم‌بازی نکنید! خودتان باشید اما خودتان خوب باشید .. ما ورای تمام آه و ناله‌های عاشقانه‌ی‌مان، به رسم امانت چشم دل را به دیده‌ی دلبر نهاده‌ایم و با چشمِ عقل چَشم به انتهای افق داریم! آن‌جا که حاج‌احمد متوسلیان با پرچمِ لااله‌الا‌الله به انتظارمان ایستاده‌است، آن‌جا که آقا مصطفی چمران کنارِ دستمال‌سرخ‌های اصغر وصالی گعده‌ی جنون گرفته و مجنونِ فتح، آقا سید مرتضی آوینی برایشان از عشق میخواند! از عشق علیه‌السلام! آن بهشت لم‌یزلی را می‌گویم که خمینی‌اش حکمرانِ قلوب است و لشگریان محمدرسول‌الله مستِ میِ روح‌الله! که تا چشم کار میکند همه نشسته‌اند پای منبر سیدالشهدا، چشم‌ها خون گریه می‌کند، دل‌ها به شوق او پر می‌کشد و رضوان‌ من الله اکبر! چه ساده‌اند آن‌ها که می‌پندارند ما به شوق نعمات بهشتی خدا را عبادت میکنیم! بهشت ما دیدن روی حسین(علیه‌السلام) است، بهشت ما انجاست که رشد و حرکت دارد! بعد از انجام ماموریت‌هایمان، آرزوی ما شهادت در قدس است ان‌شاالله! ما میخواهیم خستگی‌ها و بی‌خوابی‌هایمان بماند برای قبر‌هایمان! آنجا برای سال‌ها استراحت خواهیم کرد. اما تا به آن روز یک شب خواب راحت را هم به دل دشمن و نفس خود میگذاریم ..

سید مصطفی موسوی
۱۲ مهر ۱۳۹۸