ما آقاجون نداشتیم بهمون درس اخلاق بده، یا از اون مامانبزرگها که حرفای باکلاس بزنه! میگن بابابزرگ چشم رنگی بود، سیگار زیاد میکشید، ازینا که عشقِ طالقانی بود، اهل مسجد و منبر هم نبوده، اما تا جایی که من یادمه مامانبزرگمون روضه رفتنش ترک نمیشد، ازون حاجخانمهایی که آدم قربونِ گلهای چادر نمازش میشد، انقلابی بود، سال هشتاد و چهار هم کلی تو صف وایساده بود به احمدینژاد رای بده، نمیدونم چطور پنجاه سال با هم زندگی کردن اینها! تهران خیلی بزرگه، ما زمستونها پونک بودیم، تابستونها بعد از تعطیلی مدارس، خیابون قزوین بزرگ میشدیم، لابه لای کوچههای تنگِ آذری، که نمیشد چشم تو چشم کرد با کسی! تو هر محلهش یه مسجد کوچیک باصفا بود! شبها با بقیه نوهها و نتیجهها کتلتی میخوابیدیم قدِ هم که جا بشیم تو یه ریزه اتاق! دم صبح یه بهشتی میشد که نگو، صدای اذون میپیچید به دلمون، حاجخانم بینالطلوعین یه هزاری میذاشت کف دستمون، یه پارچه میداد میگفت برو بربری بگیر هفش ده تا، لا پارچه بپیچ که هم دستات نسوزه هم کسی نبینه دلش بخواد پسرجون! میدویدیم تو این کوچهها که پر بود از مردهایی که تو محل سرشون پایین بود، زنهایی که چشمشون از زیر چادر معلوم بود، که جوری چادرسیاههاشون رو گرفته بودن که تو صف کسی رخِ ماهشون رو نبینه تا بعدا وقتی باباشون میگفت دختر ما آفتاب مهتاب ندیدهس دروغ نگفته باشن! شما رو نمیدونم ما اما آقاجون ندیدیم که حرفای قلمبه سلمبه بزنه بهمون! بزرگتر که شدیم کسی نگفت تو خیابون اینور اونور رو نگاه نکنیها! یهو یکی رو میبینی دلت میخواد، نمیرسی بهش غمباد میفته به جونت پسر! حاجخانم بهمون نگفته بود اللهاکبر یعنی خدا از همه بزرگتره! دیگه چشمت به دست این و اون نباشه! حالا خیلی میگذره از اون روزها، پیرزن آلزایمر گرفته ما رو دیگه نمیشناسه، میشینم جلوش رو زمین ، مثبچگیها نگاهِ چشمای رنگیش میکنم میگم قربونت برم چقدر قشنگی تو حتی تو پیری! سرخ میشه صورتش از خجالت، دستش میره لای زلفای حنا گذاشته که بده زیر روسریش، آخه همیشه عادتش بود جلوی ما هم باحجاب باشه، اذان که میدن پامیشه بره وضو بگیره! صدبار هم تو فیلم و سریال و تلویزیون اذان بگن هربار پا میشه بره وضو بگیره، میدونی؟ میخوام بگم یه سری چیزها باید به قلب آدم بشینه، ذهن تحملش رو نداره، توانش رو هم! حاج خانم حرف نمیزد اما خیلی چیزها به ما یاد داد.. نمیدونم ماها آلزایمر بگیریم چیا یادمون میمونه؟
سید مصطفی موسوی
۱ شعبان ۱۴۴۱