حجاب نه زیبائیست و نه صدفی است برای گوهر وجودِ زنان!
نه “حجاب” کاغذِ بستهبندی و نه “زنها” شکلات و آبنبات هستند،
که اگر پوششی نباشد دورش مگس و مورچه جمع بشود! نه هیچکدام از این مَثلهای بدقواره و باطل!
زنانِ این مملکت را نه چوب رضاخان مانعِ حجابشان شد و نه گشتِ ارشادِ جمهوری اسلامی محجبهشان کرد!
که اگر خدا هم اجبار میخواست به پیامبرش زور بازو میداد!
نه قلبِ رئوف و سینهی گشاده! و اساسِ امور قلبها قرار نمیگرفت!
اسلام اگر به حجاب توصیه کرده برای آن است که نمیخواهد
اگر اولْنگاهِ سهویِ حلالِ مردی به زنی افتاد جسمش را ببیند
و آب از دهانش راه بیفتد! نمیخواهد زن کالا و ویترین باشد برای نگاهِ بقیه!
اسلام خیرخواه است، هم برای مرد که آفریدهی خداست و هم برای زن که شاهکارِ خداست!
آنها که میگویند خداوند فرق گذاشته است
نمیدانند که دلّسوزتر از خالق به مخلوق چه کسی یافت میشود؟!
اسلام خودخواه است! و به قول امروزیها طرفدار تکپری!
میخواهد اگر قرار است کسی لای گیسوانِ مواجِ زنی غرق شود، فقط مردِ او باشد!
و هم آن زن است که نجاتغریقِ مَردش میشود، اگر بخواهد! ساحلِ سینهی هر مردی تنها اقیانوسِ آرامِ یک زن است!
و آن بازوانِ محکم، لنگرگاهِ دستانِ مَحرمش!
زن ریحانه است و گل، گلخانه نیست! که همه عطرِ تنش را استشمام کنند! سرخیِ انارِ لبهای هر زنی را تنها یک نفر باید ببیند
و هم اوست که ترشی و شیرینیِ آن را میچشد و حق ندارد ببیند و نعوذبالله بچیند این سرخی را دیگری حتی به نگاهی!
کاش جماعتِ عمامه به سر میانِ فتوایشان،
بالای منبر میگفتند که ایهاالناس! نِساء، حق الناس نیست! اسلام میخواهد بگوید که هرکسی، هر عابری، حق ندارد
نگاهی بچیند از گیسوانِ زنی! که این فقط تنها نیستند
که هرزه میشوند! بلکه نگاهها، دلّها و دیدهها! چه مرد و چه زن، چَشمهای هیچ نامحرمی خیره به دیگری نباید بنگرد!
آری همه حق دارند نگاهِ ما را به دنیا ببینند
اما تنها یک نفر است که حق دارد به دنیایِ چشمهای ما خیره بشود ..
سید مصطفی موسوی