ضریح تو

ای اسب بی سوار از اینجا گذر نکن   با خون یال خویش غـمی بیشــتر نکن بگذار این امید بمانـد بــه کــودکــان   بر کودکان حکایت مرگ پـــدر نـکــن از خیمه ها که میگذری شیهه ای نکش   این زخم تازه را به کسی تازه تر نکن زینب امید داده بــه طــفلان بــی پــدر   […]

ادامه مطلب
مصباح

نوشته است سمت یمین عرش خدا  ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی […]

ادامه مطلب
حجاب فاطمی

 در خیابان چهره آرایش مکن            از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز               در مسیر چشم ها افسون مریز یاد کن از آتش روز معاد                        جلوه ی گیسو مده در دست باد خواهرم دیگر تو کودک نیستی              فاش تر گویم عروسک نیستی خواهرم،این لباس تنگ چیست؟        […]

ادامه مطلب
قاب دل

اگر که دل شکسته ‏اى حسین را صدا بزن  اگر ملول و خسته‏ اى حسین را صدا بزن در این بهار معرفت پرستوى بهارى‏ بام  اگر چه پر شکسته‏اى حسین را صدا بزن سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب  لب از ترانه بسته ‏اى حسین را صدا بزن تو سر به […]

ادامه مطلب

  محرم ماه الفت با جنون است چراغ کوچه هایش بوی خون است محرم حرمت خون است و خنجر تلاطم می کند حنجربه حنجر دل من فدای دو دست اباالفضل به قربان چشمان مست اباالفضل ربود از همه ساقیان گوی سبقت به چوگان دل ناز شست اباالفضل غم ِ زهرا مرا سوز درون داد دم […]

ادامه مطلب
گنبد طلا

من کبوتر حرم بودم و دور افتادم…  مـــی شود آقــا نگاهـم بکنی؟  میشود یک لحظه هم ما را دعایی بکنی؟ هـر شـــب و روزم دوری از توســـــت   میشود آیا دمی بر ما نگاهی بکنی؟ خسته ام از این روزگار دلتنگی ها میشود آقا از آسمان صدایم بکنی؟! شعر از…

ادامه مطلب
حرم عشق

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی   با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید   گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا  تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید   گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید   گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم   راه […]

ادامه مطلب