مصباح الهدی

بگذار تا بمیرم و تنها نبیمنت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت می ترسم از نگاه به گودال آن طرف دارم دعا به زیر لب آنجا نبیمنت غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد من نذر کرده ام که […]

ادامه مطلب
مصباح

نوشته است سمت یمین عرش خدا  ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی […]

ادامه مطلب
حرم عشق

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی   با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید   گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا  تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید   گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید   گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم   راه […]

ادامه مطلب