هلبیکم زائر

دیر بجنبی حسرت‌ها آتش‌ت خواهند زد، میگفتند و باور نمیکردیم! ما که از دنیا چیزی نخواسته بودیم الا آن‌که دلخوشی‌های قلیل را بر عبد ضعیف ببخشد و رحم کند در دو جهان خدای لطیف! کار دنیا را میبینی؟! مردم آرزویشان آن است که با پرواز فِرست کِلس بروند آن سر اروپا و هتل پنج ستاره […]

ادامه مطلب
ضریح تو

ای اسب بی سوار از اینجا گذر نکن   با خون یال خویش غـمی بیشــتر نکن بگذار این امید بمانـد بــه کــودکــان   بر کودکان حکایت مرگ پـــدر نـکــن از خیمه ها که میگذری شیهه ای نکش   این زخم تازه را به کسی تازه تر نکن زینب امید داده بــه طــفلان بــی پــدر   […]

ادامه مطلب