مادرِ سپاهِ دلیران

| دانلود عکس در ابعاد بزرگ | . . . آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود وقتی میرفتیم توی خط مقدم، با تعجب می دیدیم، گونی سربندهارو جلوی چادر، بعضی ها دارن زیر و رو میکنن، سئوال می کردیم، دنبال چی میگردید؟می گفتند:دنبال یک سربند یازهرا، […]

ادامه مطلب
داستان کربلا

ای بسیجی، نـی نــــواز نـاز مـــن   نـی نــواز از هــر پــی آواز مــــن کاش می شدغصّه را پی می زدی   با تفنگت یک کمی نی می زدی کاش می شدچندشب ها این قلم     بـا پیاده جبهـه را مـی زدی قــدم جوهر از خــون شهیدان می گـرفت      یــادگـاری بهر درمــان مـی گـرفت چند سالی ما همه […]

ادامه مطلب