اگر که دل شکسته اى حسین را صدا بزن اگر ملول و خسته اى حسین را صدا بزن در این بهار معرفت پرستوى بهارى بام اگر چه پر شکستهاى حسین را صدا بزن سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب لب از ترانه بسته اى حسین را صدا بزن تو سر به […]
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه […]