شـيـعـه از كـيـنـه دشـمـن نـهـراسـد هــرگــز ديـن مــا تـحـت لــوای عــلــم عـبــاس اســت نام مـعشـوق مـبـر ، نزد مـن از عـشـق مـگـو عشق ديريست كه در پيچ و خم عباس است
نوشته است سمت یمین عرش خدا ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی […]
اگر که دل شکسته اى حسین را صدا بزن اگر ملول و خسته اى حسین را صدا بزن در این بهار معرفت پرستوى بهارى بام اگر چه پر شکستهاى حسین را صدا بزن سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب لب از ترانه بسته اى حسین را صدا بزن تو سر به […]
محرم ماه الفت با جنون است چراغ کوچه هایش بوی خون است محرم حرمت خون است و خنجر تلاطم می کند حنجربه حنجر دل من فدای دو دست اباالفضل به قربان چشمان مست اباالفضل ربود از همه ساقیان گوی سبقت به چوگان دل ناز شست اباالفضل غم ِ زهرا مرا سوز درون داد دم […]
من کبوتر حرم بودم و دور افتادم… مـــی شود آقــا نگاهـم بکنی؟ میشود یک لحظه هم ما را دعایی بکنی؟ هـر شـــب و روزم دوری از توســـــت میشود آیا دمی بر ما نگاهی بکنی؟ خسته ام از این روزگار دلتنگی ها میشود آقا از آسمان صدایم بکنی؟! شعر از…
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه […]