گمنام

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد مادری فرزند خود را هدیه کرد در شبی که اشکمان چون رود شد یک نفر از بین ما مفقود شد آنکه که سر دارد به سامان می رسد آنکه که جان دارد به جانان […]

ادامه مطلب